طنز

طنز

یه روز از بیرون اومدم رفتم رو تخت خوابیدم..مامان بابام اومدن بالا سرم..مادرم با محبت هرچه تمام دست تو موهام کرد و گفت:الهی قربونش برم.... بعد با یه لحن غم انگیز به بابام گفت:خوب شد دختر نشد وگرنه رو دستمون باد میکرد!!!

یه سال ساعت دوازده شب داشت برف میومد و ما هم خوشحال که فردا تعطیله که یهو قط شد بارون اومد برفا آب شد ، بارونم بند اومد کم مونده بود نصفه شبی خورشید شروع کنه به تابیدن …! :-)

یه فیلمی بود دودفعه دیده بودم هیچ صحنه ای نداشت،حتی یه بوس ... برای بارسوم داشتم نگاه میکردم، بابام اومدتو اتاق،فیلم صحنه دار شد...!!!

یه کپی از قیافت ببر بانک کشاورزی،وام خشکسالی میدن!

یکی از لحظه های خیلی ضایع ، وقتیه که میری دسشویی کارتو میکنی بعد میبینی آب قطه !

یکی از لذت های زندگی اینه که داری با ماشین میری یهو یه دختر پسر دست تو دست هم میبینی بزنی رو ترمز،سرتو از شیشه بیاری بیرون رو به دختره بگی :خیلی پستی دیگه حق نداری به من زنگ بزنی کصافت بعد تخته گاز بگیری بری دیگه کاریت نباشه!!!!

مهمون بودم جایی، نصف شب حال نداشتم پاشم برم دستشویی، یه بچه کنارم خواب بود برش داشتم گذاشتم تو جای خودم وتو جای اون شاشیدم،اومدم برش گردونم دیدم تو جای من ریده

ﭘﺸﺖ ﻓﺮﻣﻮن ﺑﻮدم داﺷﺘﻢ از ﯾﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﺗﻨﮓ رد ﻣﯿﺸﺪم ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﯾﻪ ﻣﺎﺷﯿﻨﻪ از ﭘﺎرﮐﯿﻨﮓ اوﻣﺪ ﺑﯿﺮون ﻣﺠﺒﻮر ﺷﺪم واﯾﺴﻢ ﺗﺎ اون ﺑﺮﻩ )ﭼﻮن ﻣﺎﺷﯿﻨﺶ ﻧﺼﻒ ﮐﻮﭼﺮو ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮد(، راﻧﻨﺪش ﯾﻪ دﺧﺘﺮﻩ ﺑﻮد... ﭘﯿﺎدﻩ ﺷﺪ از ﻣﺎﺷﯿﻦ ﮐﻪ ﺑﺮﻩ در ﭘﺎرﮐﯿﻨﮓ رو ﺑﺒﻨﺪﻩ ﻣﻨﻢ واﯾﺴﺎدﻩ ﺑﻮدم ﮐﻪ ﺑﯿﺎد ﺑﺸﯿﻨﻪ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﯿﻦ راﻩ ﺑﯿﻮﻓﺘﻪ ﻣﻨﻢ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﻢ... !!!ﯾﻬﻮ دﯾﺪم دوﺳﺖ دﺧﺘﺮم دارﻩ زﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﮔﻮﺷﯿﻮ ﺑﺮداﺷﺘﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺟﺎﻧﻢ؟؟؟ ﮔﻔﺖ ﮐﺠﺎﯾﯽ؟؟ ﮔﻔﺘﻢ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮن... دوﺳﺖ دﺧﺘﺮم: دروغ ﻣﯿﮕﯽ، ﭘﺲ ﭼﺮا ﺻﺪا ﺧﯿﺎﺑﻮن ﻧﻤﯿﺎد؟؟ ﯾﻪ ﺑﻮق ﺑﺰن ﺑﺒﯿﻨﻢ؟؟ ﻣﻨﻢ ﯾﻪ ﺑﻮق زدم ﯾﻬﻮ اون دﺧﺘﺮﻩ راﻧﻨﺪﻩ اون ﻣﺎﺷﯿﻨﻪ ﮐﻪ از ﭘﺎرﮐﯿﻨﮓ اوﻣﺪﻩ ﺑﻮد ﺑﯿﺮون داد زد ﮐﻪ : وااﯾــــﺴﺎ دﯾﮕــــــــﻪ ﮔﻞ ﭘﺴﺮ اﻻن در رو ﻣﯿﺒﻨﺪم ﻣﯿﺎم... دوﺳﺖ دﺧﺘﺮم: ااااااای ﮐﺜﺎااﻓﺖ ﺑﯿﺸﺮف ﺻﺪای ﮐﯽ ﺑﻮد؟؟؟ ﺑﺎ ﮐﺪوم ... ﺧﺎﻧﻮﻣﯽ رﻓﺘﯽ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﮐﻪ دارﻩ در ﭘﺎرﮐﯿﻨﮕﻮ ﻣﯿﺒﻨﺪﻩ ﺑﯿﺎد؟؟؟ ﺧﯿﻠﯽ آﺷﻐﺎﻟﯽ دﯾﮕﻪ زﻧﮓ ﻧﺰن ﺑﻪ ﻣﻦ ﻋـــــﻮﺿﯽ...

ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﻴﺪﻩ ﮐﻪ ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﻲ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻓﻮﺕ ﮐﻨﻲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﻴﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻬﺶ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﻴﻮ ﺟﻴﻎ ﺑﺰﻧﻲ ﺍﮔﻪ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭﺍ ﻧﮑﺮﺩﻳﻦ ﺑﮑﻨﻴﺪ ﺧﻴﻠﻲ ﺣﺎﻝ ﻣﻴﺪﻩ ﻫﻲ ﻫﻲ ﻫﻲ ﻫﻲ

ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﻥ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺯﺩﻡ ﻏﺶ ﻭ ﺿﻌﻒ ﮐﻪ ﺍﻭﻥ ﺩﻭﺗﺎ ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ ﺧﻮﺷﮕﻼ ﺯﯾﺮ ﺑﻐﻠﻤﻮ ﺑﮕﯿﺮﻥ ﺑﻠﻨﺪﻡ ﮐﻨﻦ ،ﻧﺎﻣﺮﺩﺍ ﺭﻓﺘﻦ ﺗﻮﺍﻟﺖ ﺷﻮﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻧﻮ ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻭﻣﺪ ؛ ﯾﺎﺭﻭ ﻫﻢ ﺗﯽِ کثیف رو ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﺷﮑﻞ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺑﻐﻠﻢ ﮐﺮﺩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﺭﻭ ﺗﺨﺖ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﯿﺴﮑﻮﯾﺖ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺩﻫﻨﻢ ﮔﻔﺖ ﺑﺨﻮﺭ ﻓﺸﺎﺭﺕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ...

ﯾﻪ ﺭﻭﺯ چند تا ﺩﺧﺘﺮﺍ‎ ‎ همسایه هامون ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ. ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﭘﺮﺗﻘﺎل پوﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻡ... ﺑﺮﺧﻼﻑ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻫﯿﺸﮑﯽ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﻧﺒﺮﯾ‎ﺪ‎ ‎‎|‎: ‎

ﺑﭽﻪ ﻣﯿﻤﻮﻧﯽ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ :ﭼﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻣﺎﺭﺍ ﺯﺷﺖ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ؟ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻣﯿﮕﻪ :ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﺩﻣﺎﻍ ﭘﻬﻦ ﻭﮐﻠﻪ ﭘﺸﻤﺎﻟﻮ ﻭﺩﻫﻦ ﮔﺸﺎﺩﺕ ﺑﺮﻡ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﮐﻦ ﺷﺒﯿﻪ ﺍﻭﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻣﯽ ﺧﻮﻧﻪ.............

ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﻧﮑﻪ ﻃﺎﻭﻭﺱ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪ ﺗﺎ ﺑﻮﻗﻠﻤﻮﻧﯽ ﻣﺜﻞ ﺗﻮ ﻗﻴﺎﻓﻪ ﻧﮕﻴﺮﻩ!!!

ﺳﻼم! ﻫﺮ ﭼﯽ زﻧﮓ ﻣﯽ زﻧﻢ ﺗﻠﻔﻨﺖ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮه ﻣﺜﻞ اﯾﻨﮑﻪ ﺟﺎت خرابه! به مامانت بگو جاتو عوض كنه!!

به این موارد خوب فکر کنید: قطع کردن نخ کاموا با دندان کشیدن ناخن روی شیشه کشیدن دو یونولیت به همدیگر

تو پارک یه دختر خوشگل یه کم اونورتر رو نیمکت نشسته بود منم همش حواسم به اون بود, تا نگاش به من میوفتاد روشو بر می گردوند دیدم اصلا محل نمیده بی خیال شده بودم و رومو برگردوندم, بعد چند دقیقه برگشتم دیدم نیست ولی کیفش رو نیمکت جا مونده, من گفتم دیگه چنین فرصتی برای مخ زدن گیر نمیاد، پا شدم ورداشتم کیفشو اینور و انور دوییدم ببینم کجا رفته , یهو دیدم ۱۰ تا مامور دورمو گرفتم میگن ” بخواب زمین, اینجا محاصره است , هیجا نمی تونی بری” یکشون اومد طرفم میگه بچه کجاست ؟ به نفع خودته همکاری کنی بعد کلی داد بیداد فهمیدم دختره با آدم رباها قرار داشته, کیف پر از پول و گذاشته رو نیمکت اونا بیان وردارن .

خونه دایی دعوت بودیم. من یه کم بعد از بقیه رسیدم. وقتی رفتم تو دیدم همه دارن فیلم می بینن. با صدای بلند گفتم سلام... بعد یارو توی فیلمه به طور اتفاقی گفت سلام و زهر مار مرتیکه! همه از خنده کف سالن پهن شدن

دختره نوشته : “مرد موجودیست تنوع طلب که با داشتن زنی زیبا به میمون هم چشمک میزند.!!! یکی زیرش کامنتش 1 چشمک گذاشته بود و نوشته بود: “فعلا اینوداشته باش تا بعد ” ینی خدایی ترکیدم از خنده

یه فـامـیل داریم اسمش “سیـمـین” ـه الان یـه سـال میشـه کـه “نیم سـاعت” صـداش میکنم !

از ايـن هَــواى ِ دو نَفَــره فَقَــط فيـن فيـنِـش به ما رِسيــده