بهلول

بهلول

بهلول و شراب

بهلول

خلیفه مشغول صرف شراب بود و خواست خود را از خوردن حرام تبرئه نماید. روزی بهلول بر هارون وارد شد. بدین لحاظ از بهلول سوال نمود: اگر کسی انگور خورد حرام است! بهلول جواب داد نه! خلیفه گفت :بعد از خوردن انگور آب هم بالای آن خورد چه طور است؟ بهلول جواب داد :اشکالی ندارد باز خلیفه گفت بعد از خوردن انگور و آب مدتی هم در آفتاب نشیند؟ بهلول گفت: بازهم اشکالی ندارد خلیفه گفت:پس چطور همین انگور و آب را اگر مدتی در آفتاب گذارند حرام است؟ بهلول جواب داد اگر قدری خاک بر سر انسان ریزند آیا به او صدمه می رساند ؟ خلیفه جواب داد :نه بهلول گفت :بعد از آن هم مقداری آب بر سر انسان ریزند صدمه می رساند؟ خلیفه جواب داد :نه بهلول گفت :اگر همین آب و خاک را به هم مخلوط نمایند و از آن خشتی بسازند و به سر انسان بزنند صدمه می رسد یا نه؟ خلیفه : البته سر انسان می شکند بهلول گفت چنانکه از ترکیب آب و خاک سر آدم می شکند و به او صدمه می رسد ، از ترکیب آب وانگور هم متاعی بدست می آید که از خوردن آن صدمه های فراوان به انسان وارد می آید و خورنده آن حد لازم دارد٬ خلیفه از جواب بهلول متحیر و دستور داد تا بساط شراب را بردارند.