دفاع مقدس

دفاع مقدس

معامله با خدا

دفاع مقدس

در ارتفاعات سخت کردستان بودیم که به ما اطلاع دادند شهید محراب آیة الله مدنی (ره) برای بازدید منطقه به محل استقرار ما می آید. هنگام بازدید، رزمنده نوجوانی جلو آمد و با حیایی خاص بعد از سلام و احوال پرسی گفت: الآن 9 روز است که آب پیدا نکرده ایم و نمازهایم را با تیمّم خوانده ام، تکلیف نمازهای من چه می شود؟ شهید مدنی وقتی نگرانی او را دیدند در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود، گفتند: حاضری یک معامله با من بکنی؟ آن رزمنده گفت: چه معامله ای؟ شهید مدنی (ره) گفتند: من حاضرم تمام عبادت هایم را به تو بدهم و در عوض تو این 9 روز نمازت را به من بدهی.