دفاع مقدس

دفاع مقدس

حلالیت

دفاع مقدس

اول های اسارت ، شب ها می آمدند در آسایشگاه را باز می کردند و ردیفمان می کردند توی محوطه، از هم حلالیت می گرفتیم . می گفتیم می خواهند اعداممان کنند. یک ربع، بیست دقیقه که می گذشت ، برمان می گرداندند داخل.