لباس و پوشش

لباس و پوشش

روش درست کردن کفش اسلامی

لباس و پوشش

از روایات استفاده می‌شود کفش می‌تواند اسلامی و غیر اسلامی باشد. البته این کفشی که امروزه در دنیا وجود دارد، همان کفش اسلامی است. دنیا از اسلام این مسائل را یاد گرفته است. کفش حتما باید پاشنه داشته باشد. کفش های یهود بدون پاشنه بوده است ولی کفش مسلمانان، حتما باید پاشنه داشته باشد که امروزه در این دنیا به این شکل درست می‌شود. «لزوم تعقیب النعلین» که عقب به معنای پاشنه است. در عربی به پاشنه «کعب» گفته می‌شود. در روایت آمده است: إِنِّي لَأَمْقُتُ الرَّجُلَ لَا أَرَاهُ مُعَقَّبَ‌ النَّعْلَيْن‌[1] یعنی از مردی که کفش بدون پاشنه پوشیده است، بدم می‌آید. این روایت ظهور در کراهت، بلکه بالاتر از آن دارد. البته بیشتر این روایت ناظر به سلامتی است و چنین شخصی به خودش رحم نکرده است. به کفش کف صاف، «مَلس» هم گفته می‌شود. کفشی که پاشنه ندارد، حتما ضرر دارد و الا امام(ع) بدشان نمی‌آمد. به نظرم حداقل ضرر کفش بدون پاشنه، کمر درد است. خداوند برای پای انسان پاشنه قرار داده است. اگر اندازه‌ی پاشنه به اندازه‌ی صدق باشد کافی است. کفش باید خَسر و خمیدگی داشته باشد. طرف چپ در کفش پای راست و طرف راست پای چپ، باید خمیدگی داشته باشد. کفش یهود و مسیحیان هم پاشنه ندارد و هم راست است ولی کفش اسلامی باید خمیدگی داشته باشد. کفش هایی که خمیدگی ندارد، «مَمسوحه» نام دارد. در روایت آمده است: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عَلَيَّ نَعْلٌ‌ مَمْسُوحَةٌ فَقَالَ هَذَا حِذَاءُ الْيَهُودِ فَانْصَرَفَ مِنْهَالٌ فَأَخَذَ سِكِّيناً فَخَصَّرَهَا بِهَا[2] یعنی نزد امام صادق(ع) بودم و کفش صاف و بدون خمیدگی داشتم فرمود این کفش یهود است پس رفت و چاقو گرفت و بریدگی به کفش داد و به آن پهلو داد و خم کرد. همانطور که پلوی انسان خمیدگی دارد، کفش هم باید خمیدگی داشته باشد. پا همانطور که پاشنه و خمیدگی دارد، کفش هم باید پاشنه و خمیدگی داشته باشد. در روایت دیگر آمده است: لَا تَحْتَذُوا الْمَلْسَ‌ فَإِنَّهَا حِذَاءُ فِرْعَوْنَ وَ هُوَ أَوَّلُ مَنِ اتَّخَذَ الْمَلْس‌[3] یعنی کفش ملس نپوش زیرا کفش فرعون است و او اولین کسی بود که ملس پوشید. امروزه تعبیر «ملس» برای کفش آخوندی یا همان نعلین به کار برده می‌شود. در نجف به نعلین، «ملس» یا «مدس» می‌گویند. کفش صاف و بدون خمیدگی و پاشنه، ملس است. کفش باید قبال داشته باشد. «قبال» چیزی است که روی پا را می‌گیرد و باعث نگه داشتن پا درون کفش می‌شود. البته اصل قبال، دو بند به حالت ضبدری است ولی هرچه روی پا را بگیرد قبال است. شاید قبال، شامل بند پشت پا هم بشود. در روایت آمده است: وَ كَانَتْ مُعَقَّبَةً مُخَصَّرَةً مِنْ وَسَطِهَا لَهَا قِبَالانِ‌ وَ لَهَا رُءُوسٌ فَقَالَ هَذَا حَذْوُ النَّبِيِّ ص‌[4] یعنی کفش پیامبر(ص) پاشنه داشت و در وسط آن خمیدگی وجود داشت و دو بند داشت و انگشتان را می‌پوشانید. امام(ع) به اسحاق که کفشدوز بود این کفش را داد تا مانند آن کفش بدوزد. «عقب» در زبان عربی به معنای پاشنه است. گره زدن بند روی کفش خوب نیست. مثلا بند روی کفش دو تکه نباشد تا مجبور باشیم آن را گره بزنیم، بلکه بند یک تکه باشد و برای کوچک کردن آن بند را گره بزنیم. در روایت آمده است: أَنَّهُ نَظَرَ إِلَى نَعْلٍ‌ شِرَاكُهَا مَعْقُودَةٌ فَتَنَاوَلَهَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَحَلَّهَا ثُمَّ قَالَ لَا تَعْقِدْ[5] یعنی امام صادق(ع) به نعلی نگاه کرد که دو بند آن گره خورده بود خود امام (ع) گره کفش را باز می‌کرد و از گره زدن نهی می‌کرد. در روایت دیگر آمده است: كَانَ أَبِي يُطِيلُ‌ ذَوَائِبَ‌ نَعْلَيْه‌[6] یعنی امام باقر(ع) اطراف کفش را بلند می‌کرد. «ذوائب» قسمتی است که روی پا را می‌پوشاند. باید به قدری بلند باشد که به زمین برسد. مراد کفش های بندی است و شاید قیطونی را هم شامل شود.