رنگ لباس ۲
لباس و پوشش
در روایت آمده است: إِنَّ أَعْرَابِيّاً أَتَى رَسُولَ اللَّهِ ص فَخَرَجَ إِلَيْهِ فِي رِدَاءٍ مُمَشَّقٍ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ لَقَدْ خَرَجْتَ إِلَيَّ كَأَنَّكَ فَتًى فَقَالَ ص نَعَمْ يَا أَعْرَابِيُّ أَنَا الْفَتَى ابْنُ الْفَتَى أَخُو الْفَتَى فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ ص أَمَّا الْفَتَى فَنَعَمْ فَكَيْفَ ابْنُ الْفَتَى وَ أَخُو الْفَتَى فَقَالَ ص أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- قالُوا سَمِعْنا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقالُ لَهُ إِبْراهِيمُ فَأَنَا ابْنُ إِبْرَاهِيمَ وَ أَمَّا أَخُو الْفَتَى فَإِنَّ مُنَادِياً نَادَى مِنَ السَّمَاءِ يَوْمَ أُحُدٍ لَا سَيْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَى إِلَّا عَلِيٌّ فَعَلِيٌّ أَخِي وَ أَنَا أَخُوهُ[4] یعنی مرد عربی نزد پیامبر(ص) آمده و پیامبر(ص) با لباس قرمز رنگ به ملاقات او رفت شخص عرب عرض کرد ای محمد مانند یک جوان آمده ای! فرمود بله ای مرد عرب من جوانی پسر جوان و برادر جوان هستم عرض کرد جوان بودن شما درست است ولی معنای فرزند جوان و برادر جوان چیست؟ پیامبر(ص) فرمود آیا قول خداوند را نشنیده ای قالُوا سَمِعْنا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقالُ لَهُ إِبْراهِيمُ من پسر ابراهیم (ع) هستم و اما برادر جوان هستم زیرا منادی آسمانی از آسمان ندا داد هیچ شمشیری مانند ذوالفقار و هیچ جوانی مانند علی(ع) نیست و علی(ع) برادر من است و من هم برادر او هستم. «رداء ممشق» یعنی لباسی که با گل سرخ رنگ شده باشد که همان لباس قرمز است. منظور اعرابی از جوان، جوان های مثلا لات بوده است که از آخر روایت هم معلوم میشود. در روایت دیگر آمده است: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَتْ لَهُ مِلْحَفَةٌ مُوَرَّسَةٌ يَلْبَسُهَا فِي أَهْلِهِ حَتَّى يَرْدَعَ عَلَى جَسَدِهِ وَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع كُنَّا نَلْبَسُ الْمُعَصْفَرَ فِي الْبَيْتِ[5] یعنی برای پیامبر(ص) پالتوی قرمز داشت که در خانه میپوشید و امام باقر(ع) فرمود لباس زرد در خانه میپوشیم. «ملحفه» چیزی است که روی لباس ها پوشیده میشود که امروزه به آن «پالتو» میگویند. «عصفر» یک جور رنگی است که برای غذا و لباس استفاده میشود. در روایت دیگر آمده است: إِنَّا نَلْبَسُ الْمُعَصْفَرَاتِ وَ الْمُضَرَّجَاتِ[6] یعنی ما اهل بیت(ع) لباس های زرد و قرمز میپوشیم. در روایت دیگر آمده است: كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ ع يَلْبَسُ الْمُعَصْفَرَ وَ الْمُنَيَّرَ[7] یعنی امام باقر لباس زرد و براق میپوشید. در روایت دیگر آمده است: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع فَخَرَجَ إِلَيَّ وَ هُوَ مُتَّزِرٌ بِإِزَارٍ مُوَرَّد[8] یعنی بر امام رضا(ع) داخل شدم و امام با پیراهن گل دار پیش من آمد. «ازار» به معنای لباس پایین بدن است. مردم با دیدن این لباس ها تعجب میکردند ولی ائمه (ع) این لباس ها را با این حال که متعارف نبوده است، میپوشیدند. معنای این کار این است که خداوند زیبایی را دوست دارد و میخواهد انسان زیبا باشد. کسی که لباس های گل دار و زرد و زیبا بپوشد، مومن است. ائمه(ع) برای بیرون از خانه رنگ سفید و برای داخل خانه لباس های رنگارنگ میپوشیدند. بنابراین زیبا شدن به خصوص در خانه و نزد همسران، مطلوب است. لباس شهرت، لباسی است که بین مردم متعارف نیست مثلا اگر کسی لباس هندی بپوشد متعارف نیست. ممکن است بعضی از رنگ ها مانند رنگ طلایی متعارف نباشد. در روایت آمده است: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع وَ هُوَ فِي بَيْتٍ مُنَجَّدٍ وَ عَلَيْهِ قَمِيصٌ رَطْبٌ وَ مِلْحَفَةٌ مَصْبُوغَةٌ قَدْ أَثَّرَ الصِّبْغُ عَلَى عَاتِقِهِ فَجَعَلْتُ أَنْظُرُ إِلَى الْبَيْتِ وَ أَنْظُرُ إِلَى هَيْئَتِهِ فَقَالَ يَا حَكَمُ مَا تَقُولُ فِي هَذَا فَقُلْتُ وَ مَا عَسَيْتُ أَنْ أَقُولَ وَ أَنَا أَرَاهُ عَلَيْكَ وَ أَمَّا عِنْدَنَا فَإِنَّمَا يَفْعَلُهُ الشَّابُّ الْمُرَهَّقُ فَقَالَ لِي يَا حَكَمُ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ وَ هَذَا مِمَّا أَخْرَجَ اللَّهُ لِعِبَادِهِ فَأَمَّا هَذَا الْبَيْتُ الَّذِي تَرَى فَهُوَ بَيْتُ الْمَرْأَةِ وَ أَنَا قَرِيبُ الْعَهْدِ بِالْعُرْسِ وَ بَيْتِي الْبَيْتُ الَّذِي تَعْرِفُ[9] یعنی داخل بر امام باقر(ع) شدم او در خانهای با سقف بلند و بر او پیراهن مرطوب و پالتوی رنگ شده بود و اثر رنگ پالتو روی دوش امام(ع) بود و گاهی به خانه و گاهی به امام(ع) نگاه میکردم[به عنوان اعتراض] امام(ع) فرمود نظرت در این باره چیست؟ عرض کردم چه بگویم؟ درحالیکه لباس تو را میبینم ولی میان مردم این کار جوان لات است امام(ع) به من فرمود چه کسی زینتی را که خداوند برای مردم ظاهر کرده است را حرام کرده است و این خانه برای من نیست و برای خانم است و من تازه ازدواج کردم و خانهی من همان است که میشناسی. منجد خانه ای است که سقف بلندی دارد و تازه تعمیر یا تازه ساز است. به تعبیر امروزی کاخ است. پیامبر(ص) و ائمه(ع) رسالت تغییری داشتند و میخواستند چیزی که میان مردم متعارف نیست را جا بیندازند. در کل دنیا باید امت اسلامی یک امت زیبا معرفی بشود ولی چیزی که در ذهن ما است، برعکس است و این یک رسالت تغییری و فرهنگی است. پیامبر(ص) ناظر به زمان ما است که دنیا همهی لباس ها را میپوشند و اگر ما لباس های کهنه بپوشیم، کسی برای ما ارزش قائل نمیشود. البته زمان ها فرق میکند مثلا اگر زمانی همه لباس قرمز بپوشند، لباس شهرت، رنگ سفید میشود.