چه زمانی باید دست و صورت را بشوییم
وضو و غسل
یک سری از مواقع شستن را میفهمیم و یک سری از این مواقع را از بیان معصوم (ع) به دست میآوریم. ارتباط یک سری از امور را متوجه نمیشویم. مثلا میفرماید بعد از دست دادن به کسی که رعایت پاکیزگی نمیکند باید دست شسته شود. این مورد را متوجه میشویم. ولی علت شستن دست و صورت بعد از خواب را نمیفهمیم بنابراین این ها را معصوم (ع) باید بگوید. در مورد وضوء از یک طرف بحث تکلیف و جواز خواندن نماز و مانند این است و از طرف دیگر مسئلهی پاکیزگی و تمییزی و طیب و طاهر بودن است. ما میدانیم وضوء بر روی وضوء نور بر روی نور است و در اینجا بحث نماز نیست زیرا با وضوء اول جواز خواندن نماز میآید بنابراین حکمت وضوء دوم چیز دیگری از مسئلهی شرعی است. یا سفارش کردن به وضوء گرفتن برای شخص جنب به خاطر نماز نیست زیرا شخص جنب نماز نمیتواند نماز بخواند یا سفارش به وضوء گرفتن برای زن حائض برای نماز و مسئلهی شرعی نیست بلکه این ها برای رعایت پاکیزگی است. بنابراین یک طرف بحث وضوء مسائل شرعیه و یک طرف وضوء مسئلهی بهداشت و سلامتی است. یک تلازمی هم بین مسائل شرعیه و پاکیزگی هم وجود دارد. یعنی وضوء اگر واجب و لازم میشود برای حفظ پاکیزگی است. گاهی روایات وضوء را مطرح میکنند درحالیکه صحبت از نماز نیست روایاتی که راجع به وضوء وارد شده است گاهی در مورد حکم شرعی است و مسئلهی جواز نماز است. مثلا برای صحت نماز باید وضوء گرفته شود و بیش از این نیست و گاهی میفرمایند اگر مثلا خواب بودی و فلان اتفاق افتاد وضوء بگیر و اشارهای به نماز نشده است، ما موارد دوم را حمل بر پاکیزگی کردیم زیرا نماز بر بیشتر این موارد متوقف نیست. اگر هم نماز متوقف بر آن باشد منافاتی با مسئلهی بهداشت ندارد زیرا میفرماید اگر خوابیدی وضوء بگیر و ظاهر این است که وضوء گرفتن بدون فاصله باشد درحالیکه وقت نماز هم فرا نرسیده است بنابراین ارتباطی به بحث نماز نخواهد داشت. بنابراین روایاتی که میفرمایند خوابیدی یا دست به فرش زدی و امثال آن وضوء بگیر ارتباطی به مسئلهی نماز ندارد و مرتبط به باب سلامتی است. در اول کتاب یک قانون کلی گرفتیم و آن اینکه وقتی معصوم(ع) میفرماید دست وصورت و لباس را بشویی حمل بر پاکیزگی میکنیم و حمل بر حکم شرعی نمیکنیم. شستن به معنای فشار دادن زیر آب است. وضوء به معنای توقف نماز بر شستن نیست. اگر بگوییم نماز بر شستن توقف دارد، روایات شدیدا با یکدیگر تعارض خواهند کرد. زیرا یک سری میگویند بشوی و یک سری میفرمایند صحت نماز بر شستن توقف ندارد. بنده ملائکه را به تمام نیروهای خیِّر جهان در مقابل نیروهای مخرب جهان معنا میکنم. اگر ملائکه را موجودات بال داری تصور کنیم که در ارتباط با حسنات و سیئات هستند مشکل پیدا میشود ولی اگر ملائکه را نیروهایی معنا کنیم که در راستای نفع بشر هستند، دیگر مشکلی نخواهد بود و در سلامتی انسان و در دور کردن شیطان که سبب بیماری انسان هستند دخیل هستند. ملائکه هم در ارتباط با مسائل بهداشت و سلامتی هستند. بودن ملائکه منافع حقیقیه هم دارد و فقط بحث اعتبار و ثواب نیست و در راستای سلامتی و پاکیزگی و بهداشت انسان هستند. این بحث را خواهیم خواند که با شستن دست و صورت کل بدن تمییز نمیشود [بلکه باید اول وضوء بسم الله گفت تا تمام اعضاء تمییز شوند یعنی گناهان تمام اعضاء بریزد و ریزش گناهان سبب سلامتی است ] قبلا خواندیم که بعد از وضوء گرفتن مثلا اگر به چیز کثیفی دست زده شود باید دست را شست یا خواندیم که امام رضا(ع) بعد از شستن دست وصورت برای او حوله آوردند فرمود چون به حوله دست زدم دستم را میشویم.]] گفتیم در بسیاری از روایات امر به وضوء شده است و بحث نماز هم نیست. در روایت آمده است: إِذَا خَالَطَ النَّوْمُ الْقَلْبَ فَقَدْ وَجَبَ الْوُضُوء[1] یعنی هنگامی که خواب مخلوط با قلب میشود وضوء واجب میشود. در این روایت بحث از نماز نیست و صحبت از خواب است و میفرماید اگر خوابیدی وضوء بگیر. در روایت دیگر آمده است: إِذَا نَامَتِ الْعَيْنُ وَ الْأُذُنُ وَ الْقَلْبُ وَجَبَ الْوُضُوءُ، قِيلَ: فَإِنْ حُرِّكَ إِلَى جَنْبِهِ شَيْءٌ وَ لَمْ يَعْلَمْ بِهِ قَالَ: لَا حَتَّى يَسْتَيْقِنَ أَنَّهُ قَدْ نَامَ حَتَّى يَجِيءَ مِنْ ذَلِكَ أَمْرٌ بَيِّنٌ، وَ إِلَّا فَإِنَّهُ عَلَى يَقِينٍ مِنْ وُضُوئِهِ وَ لَا تَنْقُضِ الْيَقِينَ أَبَداً بِالشَّكِّ وَ إِنَّمَا تَنْقُضُهُ بِيَقِينٍ آخَرَ.[2] یعنی هنگامی که چشم و گوش و قلب بخوابد وضوء واجب است... در اینجا بحث از نماز نیست و ما میتوانیم آن را بر مسائل بهداشتی حمل کنیم. در روایت دیگر آمده است: إِذَا اسْتَيْقَنْتَ أَنَّكَ قَدْ أَحْدَثْتَ، فَتَوَضَّأْ، وَ إِيَّاكَ أَنْ تُحْدِثَ وُضُوءاً أَبَداً حَتَّى تَسْتَيْقِنَ أَنَّكَ قَدْ أَحْدَثْت[3] یعنی ... مبادا وضوء بگیری تا اینکه یقین کنی محدث شده ای. یک سری روایات دیگر است که میفرماید: أَنَّ الْوُضُوءَ عَلَى الْوُضُوءِ نُورٌ عَلَى نُورٍ وَ مَنْ جَدَّدَ وُضُوءَهُ مِنْ غَيْرِ حَدَثٍ آخَرَ جَدَّدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ تَوْبَتَهُ مِنْ غَيْرِ اسْتِغْفَار[4] یعنی وضوء بس از وضوء نور بر روی نور است.(یعنی نور مضاعف است) و کسی که بدون محدث شدن وضوء بگیرد خداوند بدون اینکه استغفار کند توبه برای او محسوب میکند. روایت قبلی میفرماید مبادا وضوء بگیری مگر اینکه محدث شده باشی و روایت اخیر میگوید اگر هم محدث نشدی وضوء بگیر. میتوانیم بگوییم روایت قبلی مربوط به بحث وسواس و شک است و روایت اخیر مربوط به مسائل بهداشتی است.