وضو و غسل

وضو و غسل

سفارش هشتم در وضو

وضو و غسل

وضوء بعد از وضوء مطلوب است: أَنَّ الْوُضُوءَ عَلَى‌ الْوُضُوءِ نُورٌ عَلَى نُورٍ وَ مَنْ جَدَّدَ وُضُوءَهُ مِنْ غَيْرِ حَدَثٍ آخَرَ جَدَّدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ تَوْبَتَهُ مِنْ غَيْرِ اسْتِغْفَار[4] یعنی وضوء بس از وضوء نور بر روی نور است.(یعنی نور مضاعف است) و کسی که بدون محدث شدن وضوء بگیرد خداوند بدون اینکه استغفار کند توبه برای او محسوب می‌کند. چون خود وضوء یک نوع استغفار محسوب می‌شود و خداوند بدون استغفار او را می‌آمرزد. در روایت دیگر می‌فرماید: الْوُضُوءُ بَعْدَ الطَّهُورِ عَشْرُ حَسَنَاتٍ فَتَطَهَّرُوا.[5] یعنی وضوء بعد از طهارت و وضوء ده حسنه است ... روایات زیادی به این مضمون داریم. کلمه‌ی وضوء در لغت به معنای شستن دست و صورت است و به معنای اصطلاحی شرعی و فقهی هم منافاتی ندارد یعنی وضوء شرعی بعد از وضوء شرعی ده حسنه دارد. خواندیم که علت غسل جنابت وعلت وجوب آن پاکیزگی است و امام(ع) می‌فرماید وضوء بگیرید و تمییز کنید خود را و سهل انگاری نکنید تا دیگران اذیت نشوند. روح و ضوء و غسل تمییزی است و تمییزی بعد از تمییزی هم مطلوب است. معنای شرعی بودن حکمی این نیست که ملاکات واقعی و حقیقی ندارد. این صنف تمییز کردن و این نوع خاص برای سلامتی انسان مفید است و ما مکانیزم این نوع شستن خاص را نمی‌فهمیم مانند آنکه در قدیم شیطان به معنای میکروب و ویروس را نمی‌شناختند و امروزه این حرف را می‌فهمند. امروزه عقل ما نمی‌فهمد که چرا باید صورت را بشوییم و بعد دستان را بشوییم و بعدا با پیشرفت علم مکانیزم این نوع شستن خاص را به ما خواهد گفت. مثلا شاید مربوط به الکتریسته‌ی بدن باشد یا مربوط به کارآیی مغز یا سائر اعضاء بدن باشد. الان خیلی چیزها کشف شده است. بعضی از ظرافت ها را عرف می‌فهمد و بعضی را هم نمی‌فهد. شاید عرف بفهمد که شستن دست و صورت خوب است ولی شاید خوب بودن شستن بعد از شستن را نفهمد و بگوید دستان تمییز است و چرا دوباره آن ها را بشویم؟ در اینجا اسلام می‌گوید شادابی پوست می‌آورد و مسلمان باید از نهایت پاکیزگی و شادابی بدن جلب توجه کند که از آن به «طیب» تعبیر می‌شود و این چیزها که بالاتر از پاکیزگی است از ما خواسته شده است. شاید عرف این چیزها را متوجه نباشد و نفهمد ولی پیشرفت علم به ما می‌گوید. مثلا عرف می‌فهمد که خرطات نه گانه (استبراء بعد از تخلی) برای نجس نشدن لباس خوب است ولی در غرب و اروپا فهمیده اند که این کار برای مجاری ادراری و پروستات چه منافعی دارد و چند عالم آلمانی به خاطر همین خرطات نه گانه مسلمان شدند. آمدند و بررسی کردند و به خاصیت های آن پی بردند. همه‌ی خاصیت های این احکام بعدا کشف خواهد شد مانند کشف آن عالم ژاپنی که اثرات اسماء الاهی بر روی آب را کشف کرد. ما قدیم می‌گفتیم چیزی بخوانید و روی آب فوت کنید می‌گفتند خرافه است ولی آن عالم خاصیت این کار را کشف کرد و الان یک چیز پذیرفته و اثبات علمی شده است. ما این ها را بخاطر ایمان و اعتقادی که داریم به شکل تعبدی می‌پذیریم و باید بپذیریم ولی مرور زمان و پیشرفت علم به ما ثابت می‌کند که این مسائل صرفا امور تعبدی نیستند و ما قبلا ثابت کردیم که احکام تعبدی به مرور زمان از مولوی به ارشادی تبدیل می‌شود زیرا خود عقل می‌فهمد. امروز عقل می‌فهمد که آلودگی و میکروب و ویروس و بیماری و سرایت و دواء ها را می‌فهمد و اگر شارع می‌گوید که با جذامی با فاصله‌ی دو متر باید صحبت شود ما می‌فهمیم که سرایت وجود دارد و مانند این امثال زیاد است. بنابراین تکرار وضوء اسراف نیست. تکرار کردن وضوء و شستن اسراف محسوب نمی‌شود و کار خوبی است و این از روایات استفاده می‌شود. شاید اگر کسی در روایات دقت کند بدست بیاید که تکرار وضوء دو مرتبه کافی است. به این معنا نیست که انسان صبح تا شب انسان وضوء بگیرد. روایات می‌فرماید الْوُضُوءَ عَلَى‌ الْوُضُوءِ[6] یعنی دو مرتبه وضوء و سه وضوء را شامل نمی‌شود. البته روایت اطلاق دارد و شاید شامل وضوء سوم هم بشود. این خود بحثی است که وضوء مستحبی کدام است؟ آیا وضوء سوم یا چهارم هم مستحب است یا نه؟ به این موضوع هم می‌توان نگاه بهداشتی داشت و هم می‌توان از منظر فقهی نگاه کرد. بالاخره وضوء گرفتن سوم چه حکمی دارد زیرا مسئله‌ی اسراف وجود دارد و یقینا روایاتی می‌گوید اصلا وضوء نگیر: إِذَا اسْتَيْقَنْتَ أَنَّكَ قَدْ أَحْدَثْتَ فَتَوَضَّأْ وَ إِيَّاكَ‌ أَنْ‌ تُحْدِثَ‌ وُضُوءاً أَبَداً حَتَّى تَسْتَيْقِنَ أَنَّكَ قَدْ أَحْدَثْتَ.[7] یعنی ... مبادا وضوء بگیری تا اینکه یقین کنی محدث شده ای. با آن روایاتی که می‌گویند وضوء بر روی وضوء نور بر روی نور است یا وضوء بر روی وضوء ده حسنه است یا وضوء بر روی پاکی ده حسنه است یا روایات اسراف چه گونه جمع می‌شود؟ این روایات در نظر اول با هم تعارض دارند ولی با این مبنای جدید بهداشتی این مسائل را حل می‌کند. این که از وضوء گرفتن قبل از یقین به حدث نهی کرده است به این معنای است که فکر کنی با وضوئی که داشتی نمی‌توانی نماز بخوانی و دائما حالت شک وجود داشته باشد. دائما شک کند که آیا وضوء داشتم یا نداشتم یا وضوء سالم دارم یا ندارم خوب نیست و وسواس است. این همان معنای بر حذر داشتن است و روایاتی که امر به وضوء بدون حادث شدن می‌کند از منظر بهداشتی است و کار مطلوبی است زیرا طهارت و تمییزی مضاعف است. این مبانی بهداشتی تعارضات روایات را حل می‌کند. سید مرتضی می‌فرماید روایات ما متعارض نیست متواتر است و نیاز به فهم دارد. اگر ما تعارض را قبول کنیم باید تمام روایات را کنار بگذاریم زیرا طوری تعارض می‌کنند که قابل جمع نیستند. قواعد باب ترجیح معلوم نیست درست باشد زیرا روایات ترجیح نه سند ندارند و خودشان باهم تعارض دارند و یکی می‌گوید موافقت کتاب مقدم است و یکی می‌گوید مخالفت عامه مقدم است و هر کدام یک مرجح ذکر می‌کنند بنابراین راه حل تعارضات فهم است و به همین جهت سید مرتضی حجیت اخبار آحاد را منکر شده است و روایات ما هم آحاد نیستند و متواتر هستند و همدیگر را تقویت می‌کنند. با همین فهم ساده که روایات سفارش کننده به وضوء گرفتن بر روی وضوء راجع به پاکیزگی است و روایات ناهی، راجع به نماز و شک و وسواس است تعارض روایات حل می‌شود.