دوران امامت
امام زمان علیهالسلام
امامت حضرت مهدی(ع) پس از شهادت پدرش امام عسکری(ع) در سال ۲۶۰ هجری آغاز شد[۱۳۰] و تا پس از ظهور او در آخرالزمان ادامه خواهد داشت.[نیازمند منبع] وضعیت شیعیان پس از شهادت امام عسکری ابهام در وجود فرزند امام عسکری در زمان امام حسن عسکری(ع) مشهور شده بود که شیعیان در انتظار قیام فرزند او هستند[۱۳۱] از طرفی دستگاه عباسی در جستجوی آن فرزند بود و به هر نحو میکوشید او را دستگیر کند.[۱۳۲] از این رو امام عسکری در طول زندگی خود، آشکارا پسر خویش را به کسی نشان نداد و حتی او را به بسیاری از پیروان خود -جز چند تن از خواص اصحاب و خویشان نزدیک- معرفی نکرد.[۱۳۳] در نتیجه، هنگام شهادت امام، کسی جز همان عده از وجود فرزند آن حضرت خبر نداشت.[۱۳۴] اطلاعات بیشتر در بخش ولادت: زمان و مکان، مخفیبودن و چگونگی آگاهی شیعیان آمده است.) همچنین امام حسن عسکری(ع) به سبب شرایط سیاسی، در وصیتنامه خود فقط از مادرش حُدَیث نام برد. از این رو در یکی دو سال اول پس از رحلت امام، برخی شیعیان معتقد بودند در زمان غیبت امام زمان، حُدَیث به نیابت عهدهدار مقام امامت است.[۱۳۵] بلافاصله پس از شهادت امام عسکری، اصحاب خاص به ریاست عثمان بن سعید عمری(درگذشت ۲۶۵ یا ۲۸۰ق) به جامعه شیعه اعلام کردند که امام عسکری فرزندی از خود به جای نهاده که اکنون جانشین او و متصدی مقام امامت است،[نیازمند منبع] ولی در عین حال جزئیات، پنهان نگه داشته میشد. عبدالله بن جعفر حمیری میگوید: از عثمان بن سعید عمری درباره نام جانشین امام عسکری(ع) پرسیدم. عمری پاسـخ داد: شما از اینکه نام او را بپرسید، نهی شدهاید، چرا که سلطان (خلیفه وقت) چنین میپندارد که امام عسکری هیچ پسری از خود بر جا نگذاشته و میراث او نیز (بین مادر و برادر و خواهرش) تقسیم شده است. اگر اسم او برده شود، آنها در صدد یافتن او برمیآیند. پس از نام او نپرسید.[۱۳۶] سرگردانی در تشخیص امام با وجود روشنگری اصحاب خاص امام عسکری، جامعه شیعه عملا در وضعیت نابسامان قرار گرفته بود و بسیاری از شیعیان عراق و بینالنهرین، با پیشامد وضع جدید، سردرگم شده بودند.[۱۳۷] برای نمونه، شیعیان پس از شهادت امام عسکری فردی را به مدینه فرستادند تا درباره وجود فرزند او تحقیق کند، چرا که شنیده بودند فرزند امام حسن عسکری، توسط پدرش به مدینه فرستاده شده است.[۱۳۸] همچنین نقل شده است که احمد بن سهل بلخی، از دانشمندان دوره غیبت صغری، در جستجوی امام خود، از خراسان بهعراق رفت و چند سالی در آنجا در جستجوی امام بود.[۱۳۹] در خانه امام عسکری(ع) هم دودستگی افتاده بود. حُدیث مادر امام عسکری و حکیمه عمه امام، از امامت فرزند امام عسکری هواداری میکردند، ولی تنها خواهر امام عسکری، که شاید خواهر تنی جعفر بود، از جعفر پشتیبانی میکرد.[۱۴۰] شیعیانی که در مقامات عالی دولتی و متصدی مشاغل مهم بودند نیز در این ماجرا دو دسته شده بودند. برای نمونه خاندان نوبخت از وجود و امامت فرزند امام عسکری(ع) پشتیبانی میکردند و عثمان بن سعید و پسرش را در مقام نیابت امام زمان به رسمیت میشناختند.[۱۴۱] انشعابات در جامعه شیعه بحران رهبری در این دوره چنان سنگین بود که حتی عدهای از شیعیان امامی، از مذهب خود دست برداشته و به سایر فرقههای شیعی و غیرشیعی پیوستند؛[۱۴۲] دستهای رحلت امام عسکری را نپذیرفتند و او را مهدی دانستند و گروهی امامت سید محمد فرزند امام هادی(ع) را پذیرفتند و امامت امام عسکری را منکر شدند.،[۱۴۳] در این میان گروهی بزرگ، جعفر را امام دانستند.[۱۴۴] جعفر برای بهدست آوردن امامت تلاش زیادی کرد. وی پس از رحلت امام حسن عسکری(ع)، بهرغم زنده بودن مادر امام، مدعی میراث وی شد.[۱۴۵] وی همچنین زمامداران وقت را تحریک کرد که خانه امام را برای یافتن فرزند او جستجو کنند و با همکاری جعفر، یکی از کنیزان امام حسن عسکری(ع) زندانی شد و به شدت تحت نظر قرار گرفت.[۱۴۶] بهعلاوه، جعفر حاضر شد سالانه بیست هزار دینار به یکی از کارگزاران عباسی رشوه دهد تا امامت او را تأیید نماید.[۱۴۷] علیرغم این اختلافات، نهایتاً اکثریت شیعه به امامت فرزند امام حسن عسکری(ع) گرویدند و همین جریان بعدها رهبری اصلی شیعیان امامی را بر عهده گرفت و در قرن چهارم به صورت شیعه اثنی عشری باقی ماند.[۱۴۸] شیخ مفید پس از نقل خبری از حسن بن موسی نوبختی، نویسنده کتاب فرق الشیعه، درباره فرقههای چهاردهگانهای که پس از شهادت امام حسن عسکری به وجود آمدند، میگوید: از این فرقههایی که از آنها یاد کردیم، در زمان ما؛ یعنی در سال ۳۷۳ق هیچ فرقهای غیر از امامیه دوازده امامی باقی نمانده است؛ یعنی کسانی که امامت فرزند حسن [عسکری] را که به نام رسول خدا(ص) نامیده میشود، پذیرفته و به حیات و بقای او تا روزی که با شمشیر قیام کند، یقین دارند.[۱۴۹] نقش توقیعات در تثبیت تشیع نوشتار اصلی: توقیعات امام زمان (عج) در این دوره توقیعاتی از سوی امام زمان(ع) صادر شد که برخی از آنها به اثبات امامت خویش مربوط میشد. استدلالی که امام زمان(ع) در این توقیعات، برای اثبات امامت خویش مطرح کرده، تأکید بر استمرار راه هدایت الهی از زمان حضرت آدم تا زمان امام حسن عسکری(ع) و خالی نبودن زمین از حجت الهی است.[۱۵۰] وی همچنین سه معیار برای تشخیص امام از مدعیان امامت معرفی کرده است: عصمت، علم و تأیید الهی.[نیازمند منبع] دو نمونه از این توقیعات: ابن ابی غانم قزوینی و گروهی از شیعیان در مورد جانشین امام حسن عسکری اختلاف کردند. ابن ابی غانم گفت ابومحمد(ع) درگذشته و جانشینی ندارد. شیعیان در اینباره نامهای نوشتند و به ناحیه (امام زمان) فرستادند و اختلاف پیش آمده را به اطلاع وی رساندند. جواب نامه با خط امام زمان چنین آمد: بسم الله الرحمن الرحیم... به من خبر رسیده است که گروهی از شما در دین اختلاف کرده و در مورد سرپرستان امور (امامان) خود به شک و سرگردانی افتادهاند... آیا ندیدید چگونه خداوند از زمان آدم علیهالسلام تا زمان امام پیشین برای شما پناهگاههایی قرار داد تا به آنها پناه ببرید و پرچمهایی برافراشت تا به واسطه آنها هدایت شوید. هر گاه پرچمی ناپدید شد پرچمی دیگر پدیدار گردید و هر گاه ستارهای غروب کرد ستارهای دیگر دمید. وقتی خداوند، او [امام پیشین] را به سوی خود برد گمان کردید که خداوند متعال دین خود را باطل ساخته و سبب میان خود و خلق خود را قطع کرده است. هرگز چنین نبوده و تا زمانی که قیامت برپا شود و امر خداوند سبحان آشکار گردد نیز این گونه نخواهد شد. امام پیشین علیهالسلام درگذشت... و وصیت او و دانش او و جانشین او در ماست و کسی جز ستمگر گنهکار بر سر مقام او با ما نزاع نمیکند.[۱۵۱] محمد بن ابراهیم بن مهزیار که پدرش (ابراهیم بن مهزیار) وکیل امام عسکری بود و خودش نیز پس از وفات پدر، جایگزین او شد،[۱۵۲] ابتدا نسبت به وجود امام زمان تردید داشت. وقتی وارد عراق شد، توقیعی از سوی امام زمان برای او صادر شد. در این توقیع آمده است: به مهزیاری بگو آنچه درباره شیعیان ما در منطقه خودتان گفتی دریافتیم. به آنان بگو آیا نشنیدهاید که خداوند عزوجل فرموده است: «یاأَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّـهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنكُمْ» (نساء، ۵۹)؛ مگر نه اینکه خدا به چیزی که تا روز قیامت وجود دارد فرمان داده است؟ آیا ندیدهاید که خداوند عزوجل از زمان آدم تا زمان ابومحمد امام پیشین برای شما پناهگاههایی قرار داد تا به آنها پناه برید و پرچمهایی که به وسیله آنها هدایت شوید؟ و هر گاه پرچمی پنهان شد پرچمی دیگر آشکار گردید و هر گاه ستارهای غروب کرد ستارهای دیگر دمید. وقتی خداوند او [امام پیشین] را نزد خود برد گمان کردید که خداوند عزوجل سبب میان خود و آفریدگانش را قطع کرده است. هرگز چنین نبوده و تا روز قیامت چنین نخواهد بود. ای محمد بن ابراهیم نسبت به امری که بخاطر آن (به عراق) آمدهای دچار شک نشو که خداوند عزوجل زمین را از حجت خالی نمیگذارد...