منو میگی

منو میگی

به دوستم میگم کیف پولت چقدر قشنگه میگه چرم مشهد عموم از آلمان برام آورده!

به مامانم میگم " چرا من ُ بیدار نکردی، سرکارم دیر شد!!!!! میگه :چه میدونستم سر کار میری!!!! منومیگی :|

بچه ها بابام الان اومده میگه بیا زیر پیرهن منو بشور. به نظرتون چیکار کنم؟ از سوسک بترسم عایا؟ عاغا احساسم میگه بشور... از خدا نمیترسه از اون سوسکه بترس...

تنها افتخار داداشم تو دو سالی که میره دانشگاه اینه که :یه بار یکی از دخترا تیکه دانشگاه بهش سلام کرده و داداشم جوابشو نداده!!!! منومیگی :|

تو برنامه ویتامین ۳ علی ضیا از یارو پرسید چطوری با عروس اشنا شدی یارو گفت: فامیلا زیاد تعریف کردن منم وسوسه شدم!!!!!!!!!!!!!!!!

خیرسرمون دوروز اومدیم شمال استراحت کنیما پشه ها پدرمونو درآوردن شیطونه میگه برَم ایدز بگیرم دهن پشه هارو سرویس کنما اااا

داداشم اومده میگه فرانسه کجاست؟ میگم پایین تر از آلمانه! بیچاره اینقد خندید یادش رفت اومده بود دنبال آچار فرانسه!

داداشم دیشب گفت رگبار دارم منم گفتم چیه خوب منم تک تیر دارم برگشت بهم گفت ببخشیدا ولی دستشویی یه نفرس منو میگی

دختر خاله م تصادف کرده ده میلیون دیه واسه ش بریدن، هنوز پلاتین واسه پاش نذاشتن با خوشحالی میگه :پول عمل دماغم جور شد!!!! منومیگی :|

دختره استاتوس گذاشته:...انقدر بدم میاد از پسرهایی که میان فیسبوک برا علافی! انگار خودش هر وقت میاد فیسبوک عمل پیوند کلیه می کنه...! :| :| :|

دیروز با دختر خالم تو ماشین نشسته بودیم آفتاب میخورد تو موبایلش چشمش اذیت میشد اونوخ دستشو گرفته جلو چشش منو میگی :| اصن یه وضییی

دیروز به مادربزرگم گفتم ایول کجا بودی تا حالا، بهم گفت تو سطل آشغالیها دنبال تومیگشتم. منو میگی :-/

دیروز داداشم چند ثانیه بهم نگاه کرد بعد با یه حالت دلسوزانه گفت :تو خونه هم که هستی آرایش کن!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

دیروز گوشیمو جاگذاشتم تو شرکت، امروز آمدم چک کردم می بینم همکارم اس داده" موبایلوتون جاگذاشتین" ما با اینجور همکارهایی همکاریم

دیشب خواب دیدم بابام با کاپشن وسط سونا نشسته از یکی پرسیدم جریان چیه?!! گفت این عذاب روزهایه که بابات کولر رو وسط چله تابستون خاموش میکرد :|

دیشب مهمون داشتیم، زنگ آیفون “اف اف” رو زدن... بابام به خواهرزاده ام میگه بدو ببین کیه... میگه ولش کن تک زنگ بود

رتبه کنکور ارشد پسر عموم رو سه رقم سه رقم از راست جدا کردیم که بتونیم بخونیمش یه همچین فکو فامیل نابغه ای داریم ما!

رفتم پارکینگ ماشینو بگیرم، یارو میگه :میخای بری تو؟؟!! گفتم نه مزاحمتون نمیشم به ماشین بگید بیاد دم در منتظرشم!! والاااااااااااااااا

رفتم پسر خواهرمو از مهد بیارم, ی دختر بور سفیدپوستی نشونم داده میگه خاله این دختره چرا انقده کمرنگه؟ منو میگی :-))))))

رفتیم ترشک و الو بخریم خاله ام یهو برگشت گفت اقا این جالو انگلی ها چنده؟؟؟ منو میگیییییی؟؟ فرار کردم اصن