بازگشت به خواندنی

بازگشت به خواندنی

رسیدن به آرامش از راه بخشش خطاهای دیگران

بخشش خطاهای دیگران

یکی از زمینه های بروز ناراحتی و خشم و ناآرامی در زندگی، خطاها، ظلم ها و بدی های دیگران نسبت به ما می باشد. بنابراین هر چه بیشتر دیگران را در برابر بدی ها و خطاهایشان ببخشیم، به همان میزان بر راحتی و آرامش ما افزوده می شود. اگر این عفو و بخشش نباشد، یا باید با آنها مشاجره کرده و درگیر شویم ـ که نتیجۀ طبیعی آن ناآرامی و سلب آرامش از ماست ـ یا این که کینه و بدخواهی آنان را به دل بگیریم و مدتها در درون خود کلنجار رفته و روح و روان خویش را ناراحت و ناآرام کنیم.

بنابراین اگر ماشینی از شما نادرست سبقت گرفت و شما را ناراحت کرد، اگر صدای بلند رادیو یا ضبط صوت همسایه شما را آزرد، یا از همکلاسی خود در مدرسه یا دانشگاه بی ادبی و بی حرمتی دیدید، اگر کسی به شما توهین و اهانت کرد، اگر در اداره یا محل کار به شما ستمی رفت، یا اگر در یک میهمانی و یا گفتگو با کسی، حرف ناراحت کننده ای به شما زده شد و خلاصه هر گونه اذیت و آزاری به شما رسید، تا می توانید طرف مقابل را مورد عفو و لطف خود قرار دهید و او را ببخشید، تا آرامش بیشتری نصیبتان شود. از طرف دیگر با عفو و بخشش دیگران، در خود احساس بزرگی، کرامت و عزّت می کنید و همین امر به نوبۀ خود باعث می شود که از خود احساس رضایت نموده و آرامش و راحتی کسب کنید.

بخشش و گذشت در آیات و روایات

رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم می فرماید: «عَلَیْکُمْ بِالْعَفْوِ فَاِنَّ العَفْوَ لا یَزِیدُ الْعَبْدَ اِلّا عِزّاً فَتَعافَوْا یُعِزَّکُمُ اللهُ» یعنی «بر شما باد به گذشت، زیرا گذشت جز عزّت بنده را نیفزاید. از یکدیگر بگذرید تا خدا شما را عزیز کند». خداوند متعال نیز با تشویق مردم به عفو و گذشت می فرماید: «… وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ» یعنی «… و با خلق عفو و صفح پیشه کنند و از بدیها درگذرند، آیا دوست نمی دارید که خدا هم در حق شما مغفرت و احسان کند که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است». این آیه قرآن به بندگان نوید می دهد که اگر در برابر بدی ها و خطاهای دیگران عفو و گذشت پیشه کنید، خداوند هم به پاداش این عمل، بدی ها و خطاهای بندگان را می بخشد. بدیهی است با بخشش دیگران که نتیجۀ آن بخشش بدی ها و گناهان انسان توسط خداوند متعال است، آدمی احساس راحتی و آرامش داشته و به آیندۀ خود امیدوارتر می شود.

ضرب المثل معروفی است که می گوید: «در عفو و گذشت لذتی وجود دارد که در انتقام نیست». لذت حاصل از عفو چنان راحتی و آرامش در انسان به وجود می آورد که حتی اگر آدمی از خطاکار انتقام هم بگیرد، به چنان سطح رضایت و آرامش نمی رسد. عفو و گذشت در جلوگیری و نیز بهبود بیماریهای انسان هم نقش فراوانی دارد. پزشکان نیویورک می گویند 70% از بیماران آنها در درون خود بیزاری و آزردگی را انباشته اند. یکی از آنها می گوید «کینه و بدخواهی، یکی از دلایل بیماری است. بخشایش در بهبود آنها بیش از داروها مؤثر است».

مرتبه بالاتر از عفو و گذشت در برابر بدی های دیگران، این است که بدی های آنان را با خوبی پاسخ دهید. عزّت و کرامت حاصل از این برخورد، راحتی و آرامش بیشتری به شما داده و با شرمنده کردن طرف مقابل، نقش تربیتی سازنده ای در اصلاح رفتار او در آینده ایفا می کنید، که خود زمینه ساز روابط اجتماعی سالم تر و مناسبات انسانی تر می باشد. خداوند متعال می فرماید: «وَ الَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَی الدَّارِ» یعنی «کسانی که در طلب رضای خدا راه صبر پیش می گیرند و نماز بپا می دارند و از آنچه نصیبشان کردیم (به فقرا) پنهان و آشکارا انفاق می کنند و در عوض بدیهای مردم، نیکی می کنند، اینان هستند که عاقبت منزلگاه نیکو یافتند». پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم می فرمایند: «اَلا اُخْبِرُکُمْ بِخَیْرِ خَلائِقِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ؟: اَلْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ وَ الْاِحْسانُ اِلی مَنْ اَسَاءَ اِلَیْکَ وَ اِعْطاءُ مَنْ حَرَمَکَ» یعنی «آیا بهترین اخلاق دنیا و آخرت را به شما خبر ندهم؟: عفو و گذشت از کسی که به شما ستم کرده، و برقراری رابطه با کسی که با شما قطع رابطه کرده و نیکی به کسی که به شما بدی کرده و بخشیدن به کسی که شما را محروم ساخته است».

نمونه بارز بخشش و گذشت

«نقل می کنند روزی شیخ جعفر کاشف الغطاء مبلغی پول بین فقرای اصفهان تقسیم کرد و پس از اتمام پول، به نماز جماعت ایستاد. بین دو نماز که مردم مشغول خواندن تعقیب بودند، سیدی فقیر و بی ادب آمد تا به مقابل امام جماعت رسید و گفت: ای شیخ مال جدم را به من بده. (منظورش سهم سادات از خمس بود). شیخ فرمود: قدری دیر آمدی، متأسفانه چیزی باقی نمانده است. سید بی ادب با کمال جسارت آب دهان خود را به ریش شیخ انداخت. شیخ نه تنها هیچ گونه عکس العمل خشونت آمیزی از خود نشان نداد، بلکه برخاست و در حالی که دامن خود را گرفته بود، در میان صفوف نمازگزاران گردش کرد و گفت: هر کس ریش شیخ را دوست دارد، به سید کمک کند! مردم که ناظر این صحنه بودند، اطاعت کرده و دامن شیخ را پُر از پول کردند. سپس همه پولها را آورده و به سید تقدیم کرد و به نماز عصر ایستاد.»